خلاصه داستان: چارلی کانتیلینی که زن جوان و خوش قیافه ای است تاکنون در برقراری روابط رمانتیک با مردان موفق نبوده اما یکروز در یک فروشگاه با مردی به اسم کوین آشنا می شود . چارلی احساس می کند که کوین همان مرد کامل و ایده آلی است که او را خوشبخت می کند . کوین هم از چارلی خوشش آمده و تصمیم می گیرد با او ازدواج کند و بهمین خاطر چارلی را به خانه شان می برد تا با مادرش ویولا آشنا شود . اما ویولا از همان برخورد اول از چارلی خوشش نمی آید و معتقد است او لیاقت همسری پسرش را ندارد . او وقتی خبر ازدواج قریب الوقوع آندو را می شنود شروع به آزار و اذیت چارلی می کند و چارلی نیز که اوضاع را اینگونه می بیند تحملش را از دست می دهد و دست به مقابله زده و بنابراین جنگ تمام عیاری بین آنها آغاز می شود و …