خلاصه داستان: قتل وحشیانهای در جنگل رخ میدهد و حمدی آتیلبای که یک کارفرمای خیّر است به شکل تحقیرآمیزی کشته میشود. این قتل سرنوشت دادستان لیلا که سعی دارد با پشت سر گذاشتنِ گذشتهی پیچیدهاش، زندگی جدیدی برای خود دست و پا کند و کنعان که یه مجری خبری حریص و مشهور است و زندگی باثباتی دارد را بهم پیوند میدهد. این قتل در عین حالی که باعث به ظهور رسیدن عشق آنها میشود، باورهایشان به زندگی را هم به کلی عوض میکند…