خلاصه داستان: داستان از جایی آغاز میشود که ژو نا، نویسنده داستانهای معمایی در دوران مدرن، بهطور اتفاقی به شهر باستانی "یان" منتقل میشود و در آنجا به نامزد قاضی شهر، گوو زی جی، تبدیل میشود. آنها با هم بارها معماهای عجیب و غریب را حل میکنند و در مسیر تحقیق، به رازهای پنهانی از گذشته پی میبرند. در حالی که عشق میانشان عمیقتر و پیوندشان محکمتر میشود، توطئهای شوم و مرگبار بهآرامی در پسزمینه شکل میگیرد و تهدیدی برای آینده آنها ایجاد میکند. این دو باید نه تنها در برابر معماهای پیچیده بایستند، بلکه در مقابل نیروهای پنهانی که در تلاشند تا زندگیشان را تحت تأثیر قرار دهند، از خود دفاع کنند.
خلاصه داستان: لیو میانتانگ، باهوش و قاطع، به عنوان اولین رهبر یانگشان، مردم را برای مجازات شروران، ترویج نیکی و اجرای عدالت رهبری میکرد. اما در حملهای که از سوی نیروهای شرور صورت گرفت، به شدت زخمی شد و توسط سوی شینگژو، شاهزاده هواییانگ نجات یافت. وقتی لیو میانتانگ به هوش آمد، هیچ خاطرهای از یانگشان نداشت و سوی شینگژو را به اشتباه شوهر خود تصور کرد. اما وقتی هویتهای واقعی آنها فاش میشود، آیا میتوانند با صداقت با آن روبرو شوند و سختیها را کنار هم تحمل کنند؟ داستانی از هویت، حقیقت و عشق در پسزمینهای از جنگ و فریب در انتظار آنهاست.
خلاصه داستان: این سریال درباره زندگی پنج دانشجویی است که هر کدام شخصیت و سبک منحصر به فرد خود را دارند. "یون جی میون" که خود را با درس و کار مشغول کرده و از کمبود خواب رنج میبرد. "جونگ یه یون" بیشتر وقت خود را با "گو دو یونگ" میگذراند. "سونگ جی وون" به نوشیدنیها علاقه دارد. "کانگ یی نا" به دلیل ظاهر جذابش محبوب است و "یو یون جه" که ترسو و خجالتی است. این پنج نفر با چالشهای مختلفی در دوران دانشجویی خود روبهرو میشوند و در کنار هم یاد میگیرند که با مشکلات زندگی و روابط انسانی کنار بیایند.
خلاصه داستان: وقتی لیو به شهرش باز میگردد، تنها چیزی که میداند این است که میخواهد به عنوان یک شهروند شریف و بیگناه زندگی کند. اما هشت سال از گذشتهی او پر از رازهای پنهان و گمشده است که به هر طریقی باید در نهایت به او برسند. در این مسیر، او با یادآوریهای پراکنده و چالشهای جدیدی روبهرو میشود که تمام باورهایش را به چالش میکشد و او را مجبور میکند تا با حقیقتهای نهچندان خوشایند روبرو شود. این دوران اسرارآمیز، مسیر زندگیاش را به سمت کشف رازهای گذشته و مواجهه با واقعیتهایی تغییر میدهد که شاید بهتر بود هرگز کشف نمیشدند.
خلاصه داستان: پانزده سال پیش، مادر "یینگ هه منگ" به ناحق توسط خاندان "یه" به قتل متهم و اعدام شد. حالا دختر تصمیم میگیرد تا حقیقت را کشف کرده و از قاتلان مادرش انتقام بگیرد. برای رسیدن به هدفش، نقشه میکشد تا به عنوان همسر دوم وارد خاندان "یه" شود. در این مسیر، رابطه او با شوهرش، "یه بو هان"، که ابتدا پر از بیاعتمادی و نقشههای پنهانی علیه یکدیگر است، به تدریج به همکاری برای فاش کردن حقیقت تبدیل میشود و در این میان، عشق غیرمنتظرهای بین آنها شکل میگیرد...
خلاصه داستان: داستان این سریال حول محور دو شخصیت اصلی به نامهای فانگ لی و آن هنگ است که در دنیای مجازی به هم میپیوندند. آنها که در دنیای واقعی رقبا و دشمنان سرسخت یکدیگرند، بهطور ناخواسته در یک حادثه به دنیای مجازی منتقل میشوند و مجبور میشوند به عنوان یک زوج در آنجا فعالیت کنند. اما مشکلات از جایی شروع میشود که مأموریتهای سیستمی این دو کاملاً متفاوت است و هر کدام باید دیگری را شکست دهد تا بتوانند به دنیای واقعی بازگردند.
این تضاد در مأموریتها باعث میشود که آنها همیشه درگیریهای شدیدی با هم داشته باشند و در مسیر پر از چالشها و تنشها، رابطهشان بیشتر شبیه به "آقا و خانم اسمیت" تبدیل شود. در حالی که هر یک از آنها سعی دارد به هدف خود برسد، اما در این مسیر نه تنها رقابتها، بلکه احساسات و جذابیتهای متقابل نیز به روابطشان اضافه میشود.
این سریال ترکیبی از درگیریهای احساسی و رقابتی است که به تدریج به کشف و درک بیشتر از شخصیتهای یکدیگر منجر میشود، و در نهایت یک رابطه پیچیده اما پر از هیجان بین این دو شکل میگیرد.
خلاصه داستان: داستان این سریال حول محور "جون چی لو" است، دختر بزرگ یک خانواده تاجر که دو هویت مختلف دارد. برای دیگران، او "جون فی فان" است، پسر نامشروع خانواده. در سن 20 سالگی، به سرزمین "بِیشوان" فرستاده میشود، جایی که با دشواریها و تحقیرهای فراوانی مواجه میشود. در این سرزمین بیگانه، او به جاسوسی متهم میشود و با بدرفتاریهای بسیاری روبهرو است.
با این حال، زمانی که او فرصت فرار پیدا میکند، متوجه میشود که در غیابش، شاهزاده با شوهرخواهر و معشوقهاش تبانی کرده و ثروت خانوادگیشان را غارت کرده است. حالا "جون چی لو" تصمیم میگیرد که نه تنها برای احیای تجارت خانوادگی خود تلاش کند، بلکه پدر پیرش، اِرنیانگ و دو خواهر کوچکش را نیز با خود میبرد و برای بازگرداندن کرامت و ثروت از دست رفته خانوادهاش مبارزه میکند.
در این مسیر، او با مرد مغرور و سرسختی روبهرو میشود که در ابتدا دشمن به نظر میآید. اما این دو با گذشت زمان یاد میگیرند که برای دستیابی به اهداف خود همکاری کنند و در نهایت داستانی از عشق، مبارزه و رهایی از محدودیتهای اجتماعی و خانوادگی شکل میگیرد.
خلاصه داستان: این سریال داستان لیو یورو، دختر یک تاجر پارچه را روایت میکند که با یک پسر بدنام به نام گو جیوسی ازدواج میکند. گو جیوسی به طور مداوم او را تحقیر کرده و زندگی مشترکشان پر از تنش است. با این حال، لیو یورو تصمیم میگیرد تا از مادر گو جیوسی تجارت را یاد بگیرد و در این مسیر به تدریج دیدگاه خود نسبت به شوهرش را تغییر میدهد. او شروع به کشف جنبههای خالص و صمیمانه شخصیت گو جیوسی میکند که تا آن زمان از چشمش پنهان مانده بود.
در عین حال، فرمانده یانگژو که به شدت برای قدرت تلاش میکند، باعث ایجاد هرج و مرج در جامعه میشود و خانواده گو را مجبور به فرار میکند. این چالشها و تحولات نه تنها زندگی گو و لیو یورو را دستخوش تغییرات بزرگی میکند، بلکه آنها را به سمت روابط پیچیدهتری هدایت میکند که در آن هم وفاداری و هم قدرت در معرض آزمون قرار میگیرد. داستان حول محور عشق، تغییر و ایستادگی در برابر مشکلات است و نشان میدهد چگونه شخصیتها میتوانند با گذشت زمان و تجربه دیدگاههای خود را تغییر دهند.
خلاصه داستان: کیم هی وو (با بازی لی جون گی) که در دوران دبیرستان نمرات خوبی نداشت اما با تلاش و پشتکار وارد دانشگاه شد و در نهایت در آزمون وکالت قبول شد، اکنون به عنوان یک دادستان مشتاق و جوان مشغول به کار است. او در حال تحقیق روی پرونده فساد یک سیاستمدار سرشناس به نام چو ته سوب (با بازی لی گیانگ یونگ) است. در طول تحقیقات، کیم هی وو به طرز مرموزی توسط فردی ناشناس کشته میشود.
اما به طور غیرمنتظره، کیم هی وو از خواب بیدار میشود و خود را دوباره زنده و در زمان گذشته مییابد. حالا او در موقعیتی عجیب و گیجکننده قرار گرفته است، جایی که فرصتی دوباره برای تغییر سرنوشت خود و حل پرونده فساد به دست میآورد. در حالی که تلاش میکند از این موقعیت استفاده کند و به حقیقت دست یابد، او باید با تهدیدات و رازهای جدیدی که در هر مرحله از تحقیقاتش روبهرو میشود، مقابله کند. این سریال ترکیبی از معما، درام و عناصر دنیای فانتزی است که داستانی پر از هیجان و تعلیق را روایت میکند.
خلاصه داستان: داستان این سریال حول دو شخصیت اصلی، گینی و آدیتیا تیا راج سینگ میچرخد. گینی، دختری 24 ساله است که با خانوادهاش رستورانی در امریتسار اداره میکند. او در زندگیاش با چالشهای خانوادگی و فقدان عشق مواجه است. در همین حال، آدیتیا سینگ، پسری 27 ساله است که آرزوی تبدیل شدن به هتلدار بزرگ را دارد اما تحت فشارهای شدید خانوادهاش قرار دارد.
زمانی که آدیتیا با گینی، سرآشپز روستایی، ملاقات میکند، روابط آنها به تدریج تغییر میکند و احساسات جدیدی بین آنها شکل میگیرد. گینی که به دنبال حل مشکلات خود است، عشق به آدیتیا را به عنوان راهی برای رسیدن به رویاهای جدید میبیند. اما این مسیر پر از چالشها و مشکلات است که به شدت زندگی هر دو شخصیت را به چالش میکشد. این درام عاشقانه به بررسی موانع اجتماعی، خانوادگی و شخصی میپردازد که میتواند در مسیر عشق و موفقیتهای شخصی ایجاد شود.