خلاصه داستان: پس از گذراندن آزمون استاد نینجا در ژاپن، کول به دیدار یک دوست جنگی در فیلیپین می رود. او به او کمک می کند تا با مردانی که خواهان مزرعه دوستش هستند مبارزه کند.
خلاصه داستان: یک آهنگساز آمریکایی گوشه نشین با طرفداران آنلاین، عاشقانه آزمایشی با یک مددکار اجتماعی زیبا دارد. این بارقهای از امید را ارائه میکند، اما ذهن او با بلندتر شدن و مخربتر شدن صداها در سرش شکسته میشود.
خلاصه داستان: دو جاسوس سرکش به نامهای جو و لارا که نه تنها از شبکه خارج شدهاند بلکه با یکدیگر ازدواج هم کردهاند، در حین گذراندن تعطیلات در یک استراحتگاه زمستانی، توسط چندین سازمان اطلاعاتی که به دنبال یک هارد درایو سرقت شده هستند، مورد حمله قرار میگیرند. همه آنها مشکوک هستند که این دو ممکن است به شبکهای از جاسوسان سرکش به نام آلارم پیوسته باشند و…
خلاصه داستان: آسیدمرتضی (بهروز وثوقی) که کفترباز است، با بیبی نابینایش (ژاله علو) در کاشان زندگی میکند. او یک کبوتر طوقی را میگیرد که همه کفتربازهای محل بهدنبالش هستند. بیبی، طوقی را بدیمن میداند و از آسیدمرتضی میخواهد که کبوتر را رها کند. از طرفی دایی آسیدمرتضی، یعنی آسیدمصطفی (ناصر ملکمطیعی) او را برای خواستگاری نامزدش طوبی (آفرین) به شیراز میفرستد. مرتضی و طوبی بههم علاقهمند میشوند و ازدواج میکنند. مرتضی، طوبی را به کاشان میبرد، اما چیزی از موضوع به بیبی و داییاش نمیگوید. بیبی مرتضی متوجه ارتباط آنها میشود و با تصور خیانت مرتضی، او را نفرین میکند. مصطفی سرمیرسد و حرفهای بیبی را میشنود. او نیز که نمیداند طوبی همسر مرتضی شده، به «عباس گاریچی» (سرکوب) و «جواد خالدار» (بهمن مفید) که با مرتضی دشمنی دارند، میگوید تا مرتضی را بکشند...
خلاصه داستان: داستان یک پسر کوچک به نام آمریگو را روایت میکند که در دوران پس از جنگ جهانی دوم در ناپل زندگی میکند. زندگی برای خانوادههای فقیر در این زمان سخت است، و مادر آمریگو تصمیم میگیرد او را برای مدتی به شمال ایتالیا بفرستد، جایی که خانوادههای مرفهتر از کودکان فقیر مراقبت میکنند. آمریگو ابتدا با ترس و نگرانی این سفر را شروع میکند، اما کمکم به دنیای جدید، آدمهای مهربان و فرصتهای تازهای که پیش رویش قرار میگیرند، علاقهمند میشود...