خلاصه داستان: تو یه دنیا که تحت سلطهی جادو و جادوگرا قرار داره، مَش برندِد جوون و بیجادو یه تهدید برای جامعهی جادوگرا به شمار میاد و باید از بین بره. اون که تنهایی تو جنگل زندگی میکنه، شب و روزش رو صرف تمرینات سنگین بدنسازی میکنه و نتیجهی این کار شده ماهیچههایی که با خود جادو میتونه شاخ به شاخ شه! اگرچه، با لو رفتن هویتش، زندگی آروماش تحتالشاع قرار میگیره و ماش ماجراجوییش برای کسب عنوان «استعداد الهی» رو شروع میکنه؛ عنوانی که در واقع یه نقش قدرتمنده که بقیه رو مجبور به رسمیتشناختن اون میکنه. برای همین منظور و البته برگشتن به زندگی پر از آرامشش...