دستهها برخلاف برچسبها میتوانند سلسله مراتب داشته باشند. به طور مثال شما میتوانید یک دسته به نام موسیقی داشته باشید و برای آن دسته، زیر دستههایی مانند موسیقی ایرانی و یا موسیقی غربی تعریف کنید.
خلاصه داستان: بهار بیست سال پیش از دانشکده پزشکی فارغ التحصیل شد و به جای پزشک، خانه داری را انتخاب کرد. بهار با جراح موفق تیمور یاووز اوغلو ازدواج کرده و زندگی خود را وقف همسر و فرزندانش کرده است. خانواده یاووز اوغلو که از بیرون بسیار خوشحال به نظر می رسند، از بیماری بهار متزلزل شده اند. اورن پزشک بهار مصمم است که او را نجات دهد و می گوید تنها نجات او پیوند کبد است. تیمور تنها کسی در خانواده است که جگرش سازگار است! برای خانواده یاووز اوغلو که با آستانه ای عالی امتحان شدند، از این به بعد هیچ چیز مثل قبل نخواهد بود!
خلاصه داستان: داستان این سریال درباره پسر جوانی به نام عمر آدماوغلو است که به همراه خانواده مذهبی و سنتیاش در یکی از قدیمیترین محلههای استانبول زندگی میکند. پدر او پیشنماز مسجد است و عمر نیز مؤذن آن مسجد است. عمر همچنین شغلی به عنوان معلم پارهوقت در مدرسه ابتدایی محله دارد. ماجرای سریال با ورود غمزه به زندگی عمر آغاز میشود. این زن از همسرش جدا شده است و به همراه پسرش به این محله آمده است. پسر غمزه به مدرسه عمر میرود و طولی نمیکشد که غمزه و عمر عاشق هم میشوند. اما بدون شک رشاد، پدر عمر، با رابطه این دو نفر مخالف است و موانع متعددی جلوی پای آنها میگذارد.
خلاصه داستان: این سریال داستان کارمندان دفتر افبیای واقع در شهر نیویورک را به تصویر میکشد که با هوش بالا ، تکنولوژی ، آمادگی و مهارتشان آمادهی محافظت از شهر و مردم هستند و همینطور برای مقابله با هر نوع تهدیدی آموزشهای خاصی دیدهاند و…
خلاصه داستان: دختر جوانِ موفقی که قهرمان المپیک ریاضی است بورسیه میگیرد و وارد دنیای انسانهای متمایز، با فاصله طبقاتی زیاد میشود. او سعی می کند با وجود بی تفاوتی، بی مهری و بی ادبیهایی که او را احاطه کرده، رویاهایش را زنده نگه دارد ولی بی عدالتیهایی که در تمام سلول های زندگیاش رخنه کرده، او را مجبور می کند که دست به انتخابی بزرگ بزند و شیّاد شود…
خلاصه داستان: زندگی اینجی که با پدربزرگ و برادر غیرتیش زندگی میکنه با تصادفی که میکنه عوض میشه. این تصادف اونو با هان و خانوادهی مرموزش آشنا میکنه. هان همراه خواهرش که زندگیش پر از وسواسهای مختلفه و گلبن که ترس از دست دادن خواهر برادرانش رو داره زندگی میکنه. آیا عشق قدرت اینو داره که با وجود تمام مشکلات مانع از جدایی اینجی و هان بشه… (داستان این سریال براساس واقعیت است)
خلاصه داستان: داستان این سریال که برگرفته از رمانی به همین نام است، حول محور یک روانشناس و بیمارانش می گردد که هر کدام دچار یک نوع اختلال روانی اند و برای معالجه به وی مراحعه می کنند. هر قسمت این سریال داستان مجزای خودش را دارد که بر اساس حوادث و رویدادهای واقعی نوشته شده اند و با یک دید آسیب گرایانه، به بررسی مشکلات روانی که در جامعه نمود پیدا می کنند، می پردازد.
خلاصه داستان: در سریال آقا و بانوی جوان لی یونگ گوک (Ji Hyun Woo) همسرش را به تازگی از دست داده و دارای سه فرزند است. لی یونگ گوک پارک دان دان ( Lee Se Hee ) را به عنوان معلم برای فرزندانش استخدام می کند در نهایت او عاشق پارک دان می شود...
خلاصه داستان: سریال درباره متخصصین حرفه ای است که توسط FBI گرد هم میان تا یک قاتل زنجیره ای را گیر بیاندازند..یک تفاوت اصلی این سریال با سریالهای پلیسی این است که آن اتفاقی که شما فکر می کنید می افته اتفاقا نمی یفته ... بیشتر از اینکه به تجهیزات وابسته باشه به قدرت های فردی و روانی افراد وابسته هست..بر روی شخصیت ها و رابطه اونها تاکید زیادی شده و تقریبا همه شخصیت ها جذاب هستند...و در پایان کلیت سریال برای کسانی که از رشته روانشناسی جنایی اطلاعی ندارند یا می خواهند اطلاع پیدا کنند بسیار جذاب است چون رویه ای کاملا متفاوت برای کشف جرم را به ما نشان میدهد...
خلاصه داستان: هالیس آغا، صاحب امپراتوری بزرگ جواهرات و رئیس خانواده کورهان است. حتی با وجود اینکه پسرش اورهان و بزرگترین نوه فوات بیشتر تجارت را اداره می کنند، او هنوز هم مهمترین تصمیمات را در شرکت می گیرد. نوه کوچکترش فریت، که کاملاً مخالف برادرش فوات است، یک لیسانس جوان بسیار غیرمسئول است که به تازگی از خارج از کشور بازگشته و برای تحصیل رفته است. هالیس دیگر نمی تواند بی پروایی فریت را تحمل کند و عروس بیوه اش ایفکات را متهم می کند که دختر خوبی برای ازدواج برای او پیدا کرده است