خلاصه داستان: پس از هشت سال زندگی سخت با یک مادر معتاد به مواد مخدر ، لیزی ده ساله توسط زن شگفت انگیزی به نام جولیانا و دوست پسرش گِرِگ به فرزندخواندگی گرفته می شود. جولیانا دوست دارد تا به لیزی کمک کند تا او بیشتر درباره خودش و اینکه چه کسی است بداند(او هرگز پدرش را نمی شناخت).
او یک آزمایش ژنتیک آنلاین برای لیزی خریداری می کند و آنها متوجه میشوند که لیزی از یک خانواده سلطنتی آلمانی است. سرانجام او برای اولین بار واقعاً احساس خاص بودن می کند ، لیزی از دختر شیرین و دوست داشتنی ای که جولیانا به فرزند خواندگی پذیرفته است به کودکی حق به جانب و عصبی تبدیل می شود. حتی اوضاع به گونه ای بد می شود که او دیگر با آلی ، دختر هفده ساله گِرِگ احساس دوستی نمی کند. با این خیالات مریض گونه که اویک شاهزاده خانم است، لیزی کم کم شروع به از دست دادن سلامت عقل خود می شود و از واقعیت دور می شود و در خیالات زندگی می کند. کم کم این اتفاقات به حدی می رسد که ممکن است آینده او را نابود کند مگر اینکه مادر وخواهر ناتنی اش بتوانند راهی برای پایان دادن به این توهمات خطرناک او پیدا کنند