خلاصه داستان: داستان درباره دو نفر به نامهای یون نا-مو و گیل ناک-وون است که در کودکی اولین عشق همدیگه بودن. نا-مو پسری ساکت و مرموز بود که پدرش یک قاتل زنجیرهای روانی بود، و ناک-وون دختری شاد و پر از محبت، فرزند یک بازیگر معروف. عشقشون با قتل پدر و مادر ناک-وون به دست پدر نا-مو به پایان میرسه. سالها بعد، نا-مو که حالا چائه دو-جین نام داره، یک کاراگاه شده و ناک-وون که حالا هان جائه-یی هست، بازیگریه که با گذشته دردناکش کنار میاد. اونا دوباره همدیگه رو پیدا میکنن و سعی میکنن زخمهاشون رو التیام بدن.