خلاصه داستان: عرفان قهرمان (فرهان) یک قاتل زنجیرهای است که روی بدن هر یک از قربانیانش، 3 سکه به جای میگذارد. پرونده او به واحد جرایم سازمانیافته محول میشود و کاپیتان افه تکین رهبری آن را در دست میگیرد. در همین حین، عرفان که از دست قانون گریزان است به یک محله رومینشین به نام چینگیراکلی پناه میبرد.
کارتال چاکا، رهبر مافیای رومی و محافظ این محله است. هنگامی که افه میفهمد کارتال قاتل نیست، تصمیم میگیرند با همکاری یکدیگر، قاتل را دستگیر کنند. ارتباط غیرمنتظره بین قاتل و گذشته غمانگیز کارتال، همه چیز را زیر سوال میبرد.