خلاصه داستان: آقای کراولی متوجه میشوند کلیسای دانتون که یکی از املاکشان است ممکن است از دستشان گرفته بشود به فکر چاره می افتد . در همین حال به ایشان خبر میدهند که عموزادشان پاتریک کراولی در اثر سقوط کشتی تایتانیک کشته شده اند . از وکیلشان در منچستر میخواهند که در مورد نگاه داشتن املاک راهی پیدا کند . مادرشان که یکی از فعالین اجتماعی هستند در برخورد با اعلی حضرت از ایشان میخواند که مثل سنت قدیم رفتار کنند . ازدواج دخترشان نیز یکی دیگر از نگرانی های ایشان است . خانم اوبراین نیز که یکی از سرپیشخدمت ها هست با چند تن دیگر درحال چیدن یک توطئه علیه خانواده ی اعلی حضرت هستند و …