خلاصه داستان: «وایولت» در میدان جنگ کلماتی را به گوش شنیده است که فراموش کردن آنها برایش کاری ناممکن است. کلماتی که از زبان فردی عزیز برای او جاری گشته اند؛ کلماتی که هنوز معنای آنها را نمی فهمد. جنگ بزرگی که سرزمین «تلسیس» را به دو جبهه مخالف تقسیم کرده است بعد از چهار سال به پایان می رسد و مردم به نسل های جدید ..