خلاصه داستان: شهر قصه شاید پرطرفدارترین نمایشنامه ایرانی است که به سبک ریتمیک سنتی سروده شد که نتیجه آن نوعی درام موسیقیایی بود. اگرچه در نگاه اول به نظر می رسد که برای کودکان نوشته شده باشد، اما سرود اصلی آن...
خلاصه داستان: سیامک دزدی است که برای عباس خلکوب کار می کند. او با دوست قماربازش تقی در اتاقی اجاره ای زندگی می کند. یک روز سیامک مردی را در اتوبوس به جیب میزند اما رضا (گوگوش) آن را از او میدزدد. این باعث می شود که این دو یکدیگر را بشناسند ...
خلاصه داستان: یک دزد به طور تصادفی یک تماس تلفنی را می شنود که در آن تماس گیرنده در حالی که به همسرش خیانت می کند به او دروغ می گوید. دزد تصمیم می گیرد از او باج خواهی کند.
خلاصه داستان: امل در باشگاه عثمان کار می کند. او در آنجا با کمال آشنا می شود و عاشق هم می شوند. تصمیم به ازدواج می گیرند. محمود، مرد کمال، کمال را وارد یک تجارت مواد مخدر می کند و باعث می شود که کمال به تهران برود. کمال به امل نامه می نویسد اما...
خلاصه داستان: کدخدا و مش باقر تصمیم می گیرند لیلا را به عقد عین الله درآورند اما صمد دخالت می کند. لیلا را می گیرد و با هم به شهر می گریزند. در آنجا آنها با یک زوج سامی و لیلی آشنا می شوند که دقیقاً شبیه آنها هستند و جای خود را عوض می کنند. حالا صمد و...
خلاصه داستان: صمد موهای غول پیکری را می سوزاند که باعث می شود یک غول 8000 ساله از زندانش آزاد شود. غول بز را خورد و لیلا را نیز برای صمد ربود که باعث شد پدرش از صمد شکایت کند و او را به زندان بفرستد اما او...
خلاصه داستان: خلاصه داستان: قاسم خان [اکبر خواجوی] فکر میکرد که مالک بخشی از اقیانوس است و بر سر حقوق ماهیگیری با چند ماهیگیر درگیر شد. همه به دعوا پیوستند و پس از متفرق کردن ماهیگیران توسط افراد قاسم خان، آنها را مصادره کردند...
خلاصه داستان: رضا موتوری که تظاهر به دیوانگی کرده است با کمک یکی از دوستانش از آسایشگاه فرار می کند و به یک کارخانه دستبرد می زند. پس از آن، نویسنده جوانی که دقیقاً شبیه رضا است، به آسایشگاه سر میزند تا درباره زندانیان بنویسد. او آنجاست...
خلاصه داستان: معلمی فرهیخته و متواضع به شهری جدید و شغلی جدید در ایران پیش از انقلاب می رسد. او عاشق یک زن جوان سخت کوش و محروم می شود که از مادر پیرش پرستاری می کند و برادر جوانش را بزرگ می کند...