خلاصه داستان: این ها، پسری که در محیطی سخت و پرتنش رشد کرده، به فردی قوی و نترس تبدیل شده است. او به طور اتفاقی با دختری به نام مین سو یئون (هان جی مین) آشنا میشود و به تدریج به او علاقهمند میشود. اما در جریان نجات او از دست آدمربایان، به جرمهای مختلف متهم شده و به هفت سال زندان محکوم میشود. پس از گذشت این مدت، این ها (لی بیونگ هون) که اکنون مردی جوان شده، از زندان آزاد میشود و سرنوشت بار دیگر او را به طور غیرمنتظره با مین سو یئون (سونگ های کیو) روبهرو میکند و...
خلاصه داستان: «گو شیاو من»، دانشآموز سال سوم دبیرستان، قهرمان مبارزات ساندا است اما در درسهایش مشکل دارد. نمرات او پایین است و فارغالتحصیلی برایش نامطمئن به نظر میرسد—تا اینکه با «زو آن»، یکی از شاگردان ممتاز مدرسه، همگروه میشود. زو آن که نه تنها نابغه است، بلکه عشق پنهانی شیاو من نیز محسوب میشود، به او پیشنهاد میدهد که درسهایش را آموزش دهد.
در حالی که با هم درس میخوانند، شیاو من غرق در افکار خود است و نمیداند که زو آن هم دلباخته اوست. با کمک زو آن، شیاو من در درسهایش پیشرفت میکند و هر دو موفق به فارغالتحصیلی و ورود به همان دانشگاه میشوند. با نزدیکتر شدنشان، احساسات واقعیشان آشکار میشود. آیا رابطه آنها به شکوفایی میرسد؟
خلاصه داستان: در سال 2050، سازمانی به نام «آلیس» تأسیس شد تا به انسانها امکان سفر در زمان و جهانهای موازی را بدهد. اما به زودی «کتاب پیشگویی» کشف شد؛ کتابی که پایان سفرکنندگان در زمان را پیشبینی کرده بود. برای جلوگیری از افتادن این کتاب به دست افراد نادرست، آلیس، «یو مین هیوک» و «یون ته یی» را به سال 1992 میفرستد تا آن را از آخرین نگهدارندهاش پس بگیرند. در طول این مأموریت، ته یی متوجه میشود که از یو مین هیوک باردار است و تصمیم میگیرد در آن زمان بماند و فرزندش را بزرگ کند. او برای پنهان شدن از یو مین هیوک، نام خود را به «پارک سون یونگ» تغییر میدهد.
«پارک جین گیوم»، فرزند پارک سون یونگ، در سال 2020 کارآگاه موفقی است. او با «یون ته یی» این جهان که استادی در رشته فیزیک و متخصص در مکانیک کوانتوم و زمان است و ظاهری کاملاً شبیه مادرش دارد، ملاقات میکند. این ملاقات، آغاز سفری است که آنها را در مسیر کشف دوباره کتاب پیشگویی و جستجوی پاسخهای پنهان قرار میدهد.
خلاصه داستان: سریال کرهای «کیمیاگر» (Alchemist) در سال ۲۰۱۵ پخش شد و داستان گروهی از دانشجویان دانشگاه را روایت میکند که باشگاهی تشکیل میدهند تا از یکدیگر در تصمیمشان برای پرهیز از دوستی و عشق حمایت کنند. با این حال، با وجود نیتهای اولیه، برخی از اعضا شروع به علاقهمند شدن به یکدیگر میکنند. «اوه یونگ جی» نقش دانشجویی به نام «اوه یونگ جی» را بازی میکند که به این باشگاه میپیوندد زیرا به یکی از اعضا علاقهمند شده است
خلاصه داستان: کو هانا، بزرگترین فرزند خانواده و تنها نانآورشان، ناگهان پی میبرد که دختر واقعی این خانواده نیست. او درمییابد خانوادهای که او را بزرگ کرده، در حقیقت دشمنان والدین واقعیاش بوده و از او برای رسیدن به اهداف شوم خود سوءاستفاده کردهاند. حالا، پس از این کشف تلخ، او تصمیم میگیرد برای انتقام دست به کار شود…
خلاصه داستان: این سریال داستان لو شو، دختری با سرنوشتی دشوار، را روایت میکند. او در گذشته به حاکم شهرستان، هان مو ژی، در حل یک پرونده مهم کمک کرد و از آن پس بهعنوان کارآگاه در حکومت شهرستان باقی ماند تا در تحقیقات کمک کند. در این مسیر، او با چی منگ لین، جوانی که آرزوی سفر به دور دنیا را داشت، آشنا میشود. این دو با همکاری یکدیگر پروندههای پیچیده و عجیب بسیاری را حل میکنند و در طول این مسیر، رابطهای عمیق و پرماجرا شکل میگیرد...
خلاصه داستان: در یک مأموریت خبری در کشوری پرآشوب در شرق، خبرنگار خانم سونگ ران از تلویزیون ماهوارهای لیانگ سیتی با خطرات زیادی روبهرو میشود. خوشبختانه، لی زان، مهندس مواد منفجره چینی و داوطلب در همان کشور، او را نجات میدهد. لطافت و قلب پاک لی زان به شدت سونگ ران را جذب میکند. با گذر زمان و تعاملات مختلف، لی زان متوجه میشود که سونگ ران با اینکه ظاهراً ضعیف به نظر میآید، اما در واقع شجاع و قوی است و قلبی پر از عدالت و مهربانی دارد. با داشتن افکار و روحیات مشابه، رابطهای عاطفی میان این دو شکل میگیرد. اما یک حمله بمبگذاری ناگهانی این رابطه نوپا را مختل میکند. پس از بازگشت به چین، هر دو به پایینترین نقطههای زندگیشان میرسند و ارتباطشان قطع میشود. هر یک از نظر جسمی و روحی در عذاب هستند؛ لی زان خود را به خاطر مرگ دوستی که جان خود را فدای او کرده بود، سرزنش میکند، در حالی که سونگ ران به دلیل عکسی که از حمله بمبگذاری گرفته، درگیر جنجال میشود. این دو به طور تصادفی دوباره یکدیگر را میبینند...
خلاصه داستان: "ملکه وون کیونگ"، دختر "مین جه" در دوران گوریو، از خانوادهای اصیل و صاحبمنصب میآید. او با "لی بانگ وون" (شاهزاده جئونگان)، پسر "پادشاه تائجو"، بنیانگذار سلسله جوسان، ازدواج میکند. وقتی پادشاه تائجو پسر دومش، "لی بانگ گوا" را به عنوان جانشین خود انتخاب میکند، بانو مین و همسرش نقشه میکشند تا لی بانگ وون را به پادشاهی برسانند. پس از اینکه لی بانگ وون با لقب "پادشاه تائجونگ" به تخت مینشیند، او همسران متعددی اختیار میکند که این امر باعث بروز تنشهای زیادی میان او و ملکه وون کیونگ میشود. با وخیمتر شدن رابطهشان، پادشاه تائجونگ برای تحکیم قدرتش تصمیم میگیرد ملکه و خاندانش را تحت کنترل خود درآورد و در این مسیر، کشمکشهای سیاسی و خانوادگی به اوج میرسد.
خلاصه داستان: این سریال دربارهی یک بازیگر نیمهوقت و ناامید یک برنامهی گفتوگو محور و یک تماشاچی مرد خونسرد است که از ناتوانی در تشخیص احساسات (الکسیتایمیا) رنج میبرد. این دو شخصیت با وجود تفاوتهایشان به هم نزدیک میشوند و به تدریج شروع میکنند به یکدیگر کمک کردن تا زخمهای روحیشان را التیام بخشند. در این مسیر، هر کدام با چالشهای شخصی و احساسی خود مواجه میشوند که آنها را به امتحانهایی سخت میکشاند. با این حال، روابط آنها به جایی میرسد که سوالاتی درباره احساسات واقعی و عواقب آنها به میان میآید، و این ممکن است آیندهی رابطهشان را تحت تأثیر قرار دهد...
خلاصه داستان: داستان حول محور احیای یک نام تجاری ملی در مواجهه با تأثیرات تجارت الکترونیکی میچرخد. شو سی، یک متخصص سرمایهگذاری که از هنگ کنگ به چین نقل مکان میکند، با جیانگ هو، تنها دختر رئیس یک شرکت بزرگ ملی پوشاک، آشنا میشود. فلسفههای تجاری متفاوت آنها باعث تضاد و اختلافهای فراوان میشود. اما زمانی که شرکت پدر جیانگ هو به طور ناگهانی ورشکسته میشود، او متوجه میشود که از اوج موفقیت به سقوط نزدیک شده است. در همین حال، شو سی که همیشه جاهطلب بوده، توجهش به برند کفش با کف لاستیکی "تنگیو" جلب میشود، برندی که زمانی توسط پدر جیانگ هو ساخته شده بود. جیانگ هو که مصمم است برند "تنگیو" را به هر قیمتی نجات دهد، به مبارزهای سخت با چالشهای بازار و تجزیه و تحلیلهای جدید تجاری میپردازد، اما...