خلاصه داستان: مادر مجرد کارن کلارک الکس ، مانی (یک پرستار بچه یا یک جفت) را برای کمک به دو پسر جوان خود استخدام می کند ، هرگز گمان نمی کند که الکس برنامه های دیگری داشته باشد و خانواده خود را به عنوان خودش می خواهد ، حتی اگر او برای رسیدن به هدف خود مجبور به قتل شود.
خلاصه داستان: پس از فهمیدن اینکه همسرش به او تقلب می کند ، یک مهندس هوافضا بی خوابی به طور تصادفی با هم ملاقات می کند و سعی می کند به کمک برخی از افراد بسیار خطرناک کمک کند.
خلاصه داستان: این یک داستان از افزایش به چالش نهایی است. داشتن شجاعت برای خطر نمایش مهلک و پشتکار در تلاش برای دستیابی به موفقیت. اینها صرفاً شاهکارهای جسمی نیستند ، بلکه فتح های ذهنی هستند.
خلاصه داستان: فاحشه خانه چهار فصل توسط یک خانم بی رحمانه ، لیدی چون یی اداره می شود. تعداد بیشماری از دختران جوان ربوده شده یا خریداری شده و سپس در این فاحشه خانه به زندگی بندگی ، فحشا و شکنجه فروخته شده اند. ai nu ، یک صادق ، اما فقیر ...
خلاصه داستان: سه نفر و یک نوزاد در سفرهای جداگانه ، در همان جاده رفتند. رویاها و داستانهای متفاوت آنها در میان مسیر پاتاگونی متروک نفس گیر در هم تنیده است.