خلاصه داستان: وقتی لیو به شهرش باز میگردد، تنها چیزی که میداند این است که میخواهد به عنوان یک شهروند شریف و بیگناه زندگی کند. اما هشت سال از گذشتهی او پر از رازهای پنهان و گمشده است که به هر طریقی باید در نهایت به او برسند. در این مسیر، او با یادآوریهای پراکنده و چالشهای جدیدی روبهرو میشود که تمام باورهایش را به چالش میکشد و او را مجبور میکند تا با حقیقتهای نهچندان خوشایند روبرو شود. این دوران اسرارآمیز، مسیر زندگیاش را به سمت کشف رازهای گذشته و مواجهه با واقعیتهایی تغییر میدهد که شاید بهتر بود هرگز کشف نمیشدند.