خلاصه داستان: «جیک بیرگارد» مردی میانسال است که زمانی معروف ترین هفتیرکش غرب بوده، حالا تصمیم دارد برای استراحت به اروپا برود. اما یک هفتیرکش جوان و بی کله معروف به «هیچکس» بدنبال جیک است تا قبل از بازنشسته شدن، او را در رویارویی با یک گروه خلافکار ۱۵۰ نفره که به «دسته وحشی ها» شهرت دارند، یاری کند...
خلاصه داستان: «باک» یک سگ گرگی فوقالعاده است که از خانهاش در کالیفرنیا دزدیده شده و به آلاسکا آورده شده است. «جان تورنتن» (هستن) «باگ» را میخرد و سگ به سرعت خود را با شرایط سخت محیطش تطبیق میدهد و همراه صمیمی …
خلاصه داستان: یک ارل و یک سرهنگ هر دو ادعای مالکیت یک قلعه (از جمله یک خدمتکار) را با تقسیم آن با یک خط قرمز دارند. آنها با یکدیگر شرط میبندند که اولین مردی که...
خلاصه داستان: در اولین ماموریتش،گروهبان دروگو به قلعه ای در مرز بیایان و کوهستان فرستاده می شود.ماموریت پادگان جلوگیری از حمله احتمالی تارتارها از طرف دیگر بیابان است.برخی افسران مشتاقانه منتظر حمله هستند،برخی دیگر اعتقادی به آن ندارند و برخی از تهدید مبهم استفاده می کنند تا حرفه کاری خود را به جلو ببرند.اما آنها همه چیز خود را قربانی کرده اند...
خلاصه داستان: در یک دهکده، بویی جز بوی مرگ به مشام نمیرسد. قانون وجود ندارد و اسلحه حرف اول و آخر را میزند. یک غریبه (با بازی کلینت ایستوود) وارد این دهکده شده و این آغازگر ماجرایی تازه است…
خلاصه داستان: سندباد و دوستش علی بابا با هم راهی سفر های ماجراجویانه ی خودشون به شاهزاده خانم زیبایی میرسند که به خاطر مکر وزیر خیانت کار باید با اون ازدواج کنه و سندباد وقتی این موضوع رو میفهمه تمامی سعی و تلاشش رو برای نجات شاهزاده خانم انجام میده در این راه اون سختی های زیاد مثل نبرد با پرنده ی غول پیکر و محافظت از الماس را تجربه میکنه!
خلاصه داستان: داستان در غرب وحشی میگذرد و دربارهٔ گاوچرانی به نام لوک خوششانس یا همان مردی که سریعتر از سایهاش هفتتیر میکشد و در غرب وحشی عدالت برقرار میکرد.
خلاصه داستان: یک قاتل ایرانی برای کشتن یک مقام سابق ایرانی که در زمان شاه ایران خدمت می کرد به آمریکا فرستاده می شود. شب قبل از ترور متوجه می شود که هدفش (آقای طباطایی) قبلاً توسط یک مسلمان کشته شده است...