
بعد از ۸ سال انتظار، فصل اول Daredevil: Born Again بالاخره از راه رسید تا هوادارای دردویل دوباره قهرمان محبوبشون رو تو یه اثر اختصاصی ببینن. این اولین سریال دردویل تو دنیای سینمایی مارول (MCU) حساب میشه، ولی آیا ارزش این همه صبر رو داشت؟ تو این نقد، سریال رو زیر ذرهبین میذاریم.
دردویل: از نتفلیکس تا مارول
داستان سریالای دردویل یه کم پیچیدهست. نتفلیکس سال ۲۰۱۵ با سریال Daredevil یه شاهکار کمیکبوکی ساخت که تو دنیای مشترک کوچیکی با سریالای دیگه مارول (مثل پانیشر) جریان داشت. با اینکه اشارههایی به MCU بود، ولی هیچوقت کامل بهش وصل نشد. بعد همه این سریالا به دلایل مختلف کنسل شدن. اما شخصیتایی مثل مت مورداک (چارلی کاکس)، کینگپین (وینسنت دنآفریو) و پانیشر انقدر محبوب شدن که مارول و دیزنی تصمیم گرفتن اونا رو به MCU بیارن.
مت و ویلسون فیسک قبل از این سریال تو Spider-Man: No Way Home، She-Hulk، Hawkeye و Echo پیداشون شد، ولی Daredevil: Born Again قراره خود دردویل رو محور کنه و شخصیتای مکملش رو برگردونه. شروع فصل اول با بازگشت این کاراکترا و یه کم هیجان، تماشاگر رو جذب میکنه، ولی همینجا دیگه حرف مثبت تموم میشه.

داستانی گسسته و بیباور
فصل اول جز اپیزود اول و دو قسمت آخر، هیچ داستان سرراستی نداره. از اپیزود ۲ تا ۷، خطوط داستانی پراکنده و بدوصلهپینهشدهان که به روایت اصلی ربطی ندارن و حذفشون هیچ فرقی نمیکنه. سریال نتفلیکس دنیایی پر از پیوندای شخصیتی و پسزمینههای قوی ساخته بود، ولی Born Again به طرز عجیبی همه رو دور میریزه و المانای خودشو میذاره که اصلاً کار نمیکنن.
یهو کلی شخصیت مکمل جدید بدون پرداخت درست پیداشون میشه. رابطههاشون آفاسکرینه، تأثیرشون کمه و مخاطب باید بیدلیل قبولشون کنه. حتی شخصیتایی با پتانسیل بالا (مثل میوز) که تو کمیکا قویان، ضعیف استفاده و بعد حذف میشن. اتفاقای قبلی مت و فیسک تو MCU هم عملاً نادیده گرفته شده و بیاهمیتن.

بدترین ضربه، حذف باورپذیریه که نقطه قوت سریال نتفلیکس بود. مت مورداک تو اون سریال یه قهرمان خیابونی آسیبپذیر بود که زخمی میشد و واقعی به نظر میاومد. تو Born Again ولی این رئالیسم غیبش زده. مت تو یه قسمت استخون دشمناشو خرد میکنه، ولی اونا با چندتا خراش تو قسمت بعد برمیگردن! یا دقیقاً وقتی پلیس کارش تموم میشه، مت مدارک لازمو پیدا میکنه، با چشم نابینا نقاشی رو تشخیص میده و قبل از رسیدن پلیس، همهچیزو درست میکنه. پر از پلاتهول و حفرههای داستانیه.

کینگپین و اکشنهای بیجان
مقایسه Born Again با سریال نتفلیکس فقط هوادارا رو ناامید میکنه. داستان، شخصیتپردازی، اکشن و حتی سینماتوگرافی ضعیفن. داستان دوباره روی تقابل دردویل و کینگپینه. وینسنت دنآفریو تو نقش فیسک هنوزم معرکهست و تقابلش با چارلی کاکس جذاب، ولی از ۴ فصل دردویل، ۳ تاش درباره کینگپینه! انگار نویسندهها نمیتونن شرور دیگهای خلق کنن. حذف فیسک یهسوم جذابیت سریال (یعنی بازی دنآفریو) رو نابود میکنه. بقیه جذابیت هم به کاکس و شخصیتای قدیمی نتفلیکس برمیگرده. تو ۴۵۰ دقیقه، سریال هیچ چیز جدیدی نداره.
اکشنا هم ناامیدکنندهان. سریال نتفلیکس سکانسای راهروی افسانهای داشت، ولی Born Again اکشنای ساده و بیتنش ارائه میده. خشونت زیاده، ولی کرئوگرافی ضعیفه و حس خطر نیست. سینماتوگرافی تو صحنههای غیراکشن با نورپردازی و رنگا خوبه، ولی تو اکشنا با تاریکی، کاتای زیاد، قاببندی بد، اسلوموشنای ناجور و CGI ضعیف، همهچیز خراب میشه. هیجان لحظهای داره، ولی به پای سکانسای نتفلیکس نمیرسه.

سخن پایان
پیوستن دردویل به MCU هیچ سودی براش نداشت. Daredevil: Born Again نه حضورای قبلی مت و فیسک تو MCU رو جدی میگیره، نه المانای قوی نتفلیکس رو نگه میداره. هیچ پیوند منطقیای با قهرمانای دیگه MCU (که باید تو نیویورک پیداشون میشد) نداره. داستان گسستهست، شخصیتای جدید تکبعدین، باورپذیری غیبش زده و پر از حفرهست. سریال فقط روی بازی کاکس، دنآفریو و حضور کوتاه شخصیتای نتفلیکس سواره و انگار یه پیشدرآمد برای یه چیز دیگهست. دیزنی و مارول انتظارات هوادارا رو برآورده نکردن و این فصل یه اثر ناجور تحویل دادن.