خلاصه داستان: لورل و هاردی بر حسب تصادف سارق یک بانک را دستگیر میکنند. رئیس بانک برای تشکر حاضر میشود خواستههای آنها را اجابت کند. لورل و هاردی نیز که به تازگی به اهمیت تحصیل پی بردهاند از او میخواهند که آنها را به دانشگاه بفرستد. رئیس بانک موافقت میکند ولی در دانشگاه ماجراهای فراوانی انتظار آن دو را میکشد.