خلاصه داستان: زینب دختر جوانی است که همراه پدر و عمهاش زندگی میکند. او وقتی برای اولین بار عاشق میشود تصمیم میگیرد همه زندگیاش را وقف این عشق بکند و همراه عشقاش به آمریکا مهاجرت میکند و خانوادهاش را ترک میکند بدون اینکه به آنها اطلاع بدهد. در ابتدا همه چیز خوب پیش میرفت اما وقتی میفهمد که باردار شده است زندگیاش زیر و رو میشود؛ چرا که دوست پسرش آمادگی پدر شدن ندارد و با این اتفاق زینب را ترک میکند. زینب تصمیم میگیرد که فرزندش را خودش به تنهایی بزرگ کند و فکر میکند توانایی تحمل چالشهای زندگی را دارد؛ اما بعد از تولد بچه و تجربه سختیهای زندگی یک مادر که به تنهایی باید کار کند و فرزندش را از آب و گل دربیاورد، تصمیم میگیرد که به ترکیه برگردد. زینب بعد از بازگشت به ترکیه و مواجه شدن با عشق سابق خود با چالش های جدید و بزرگتری در زندگی روبه رو میشود که حال باید با آنها مقابله کند…