خلاصه داستان: فادیمه یک خواننده خیابانی است که با سه دوست نوازنده اش کار می کند. بی خانمان هستند. همانطور که او روی عرشه یک قایق می خوابد، ارول او را پیدا می کند. او صاحب قایق است اما او معتقد است که او کاپیتان آن است. او با یک باند و کیف آنها برخورد می کند ...