
سیاست، همانند یک بازی شطرنج است که قدرتمداران آن را پیش میبرند. اخباری که هر روز از رسانهها و تلویزیون میشنویم و صفحاتی که از کتابهای تاریخ ورق میزنیم، اغلب بازتابی از پوچی، غرور بیجا و بیهودگیهای انسان است. مرزهایی که ساخته میشوند، هویتهایی که بر اساس آنها تعریف میشوند، جنگهایی که برایشان به راه میافتند—همه نشان از غریزهای دارند که انسان را به تملک سرزمین، همانند تملک اشیا، ترغیب کرده است. این خطوط روی نقشه، انسانها را از هم جدا میکنند؛ یکی ایرانی میشود، دیگری عراقی، یکی قزاق و آن دیگری آلمانی. اما در نهایت، چه چیزی جز تعصب و توهم مالکیت در پس این جداییها نهفته است؟
همین احساس، ذهن و انرژی انسان را درگیر میکند تا از این خطوط خیالی دفاع کند و آنها را گرامی بدارد. نتیجه چیست؟ هدر رفتن منابع، درگیریهای بیپایان و فریب ایگویی که هیچ سودی جز غرور بیجا ندارد. تاریخ پر از اتفاقات پوچ و تلخی است که بر پایه همین توهمات شکل گرفتهاند. اما دنیای سرگرمی و داستانسرایی، فرصتی برای رهایی از این تفکرات محدود فراهم میکند. از طریق روایتهای جدید، میتوان کلیشههای ذهنی را شکست و نگاهی تازه به جهان داشت—نگاهی که فراتر از غرایز مالکیت و تعصبات کورکورانه باشد.
ژانر فانتزی، مرزهای تخیل را میشکند و به شیوهای آزاد و خیالانگیز، مفاهیم عمیقی را به تصویر میکشد. ما که اهل دنیای سرگرمی هستیم، با گرالت آو ریویا آشنا هستیم و جهان ویچر را میشناسیم. جدیدترین بخش این دنیای خیالی، انیمیشن The Witcher: Sirens of the Deep است که بهتازگی در نتفلیکس منتشر شده. جالب اینجاست که داستان این اثر، بیارتباط با مباحث مطرحشده در ابتدای این متن نیست…
آخرین اثر دنیای ویچر: پیامی عمیق در دل فانتزی
گرالت آو ریویا بار دیگر در مأموریتی خطرناک برای شکار یک هیولا ظاهر میشود. این بار، موجودی دریایی به نام آلارمکس باعث ایجاد مشکلاتی برای صیادان مروارید در سواحل برمورود شده است. اما همانطور که گرالت قرارداد پیش رویش را بررسی میکند، متوجه میشود که ماجرا فراتر از یک شکار ساده است. این هیولا تنها سرپوشی بر یک کشمکش پیچیدهتر است—یک بازی سیاسی میان قلمروی زمینی برمورود و قلمروی پریهای دریایی.
داستان اما به همینجا ختم نمیشود! در کنار این مأموریت، گرالت با خاطراتش و رابطهی پرتنش خود با ینفر مواجه است، درحالیکه فرصتی برای شکلگیری یک رمنس جدید نیز پیش روی او قرار میگیرد. گذشتهی پررمزوراز یاسکیر آشکار میشود و شخصیتهای تازهای به جهان ویچر معرفی میشوند. ما به اعماق دریا سفر میکنیم، با فرهنگ و دنیای پریهای دریایی آشنا میشویم و در مرکز داستان، شاهد رابطهای نامتعارف بین شاهزادهی زمینی و شاهدخت دریا هستیم—روایتی که محوریت اصلی انیمیشن را تشکیل میدهد و رخدادهای دیگر را به پیش میبرد.
در ابتدای این نوشته به بازیهای سیاسی در دنیای واقعی اشاره کردیم؛ داستانی که این انیمیشن روایت میکند، بازتابی از همان واقعیت است. غرور بیجا، جاهطلبی و عطش قدرت، انسانها را به بازیهای سیاسی پیچیدهای میکشاند که در نهایت، تنها ویرانی به بار میآورد. فضای فانتزی این اثر به نویسندگان اجازه داده تا پیام خود را به شکلی نمادین و تأثیرگذار منتقل کنند. اگرچه پرداختن به جزئیات بیشتر نیازمند اسپویل است، اما وقتی این انیمیشن را تماشا کنید، بهوضوح خواهید دید که چگونه مفاهیمی چون ملیت، سنتهای کهن و ارثیههای فرهنگی به نقد کشیده شدهاند.
یکی از شگفتیهای این اثر، مقیاس و مدت زمان آن در برابر حجم داستانگویی و مضامین متعدد است. هر شخصیت، به اندازهی کافی مورد توجه قرار میگیرد و روایت، با پیچیدگی و انسجامی مثالزدنی پیش میرود. این عمق روایی، نتیجهی الهامگیری از داستان کوتاه A Little Sacrifice اثر آندژی ساپکوسکی است که به این انیمیشن چندین لایهی معنایی بخشیده و آن را به اثری ماندگار تبدیل کرده است.
همچنین، همانند سایر داستانهای دنیای ویچر، اینجا نیز خبری از مرزبندی سنتی میان خیر و شر نیست. شخصیتها خاکستریاند؛ حتی آنهایی که اعمالی شرورانه انجام میدهند، دلایل محکمی برای رفتار خود دارند، دلایلی که بیننده میتواند با آنها ارتباط برقرار کند. برخلاف فانتزیهای سنتی که جهان را به دو بخش سیاه و سفید تقسیم میکنند، اینجا همچنان رنگ غالب، خاکستری است—چیزی که همیشه یکی از امضاهای روایی دنیای ویچر بوده است.

گرالت به چیزی فراتر از قرارداد نیاز دارد تا هیولاها را بکشد
یکی از مهمترین درگیریهای گرالت در این داستان، چالش اخلاقی او در قبال قراردادی است که باید اجرا کند. او نمیخواهد بدون دلیل، آلارمکس و وادنیکها را از بین ببرد، چراکه از ریشهی این درگیریها مطمئن نیست. همین شکاکیت اوست که به ما اجازه میدهد تا به عمق ماجرا پی ببریم و حقیقت پشت کشتارهای ساحلی را کشف کنیم. علاوه بر این، تردیدهای گرالت بُعدی طبیعتگرایانه به داستان میبخشند؛ او برخلاف بسیاری از انسانها، حاضر نیست بهسادگی چرخهی حیات را مختل کند و معتقد است که باید با نگاهی فراتر از انگیزههای بشری به تعادل زیستی موجودات برخورد کرد. از سوی دیگر، اصول اخلاقی او باعث میشود که ماجرا را از دیدگاهی بیطرفانه بررسی کند. درواقع، حرفهی ویچرها که به معنای «انجام مأموریت و دریافت سکه» تعریف شده، او را از تعصبات سیاسی و درباری دور نگه میدارد و همین موضوع به او کمک میکند تا به حقیقت ماجرا نزدیکتر شود.
The Witcher: Sirens of the Deep برای طرفداران بازیهای ویدیویی این سری، تداعیکنندهی مأموریتهای فرعیای است که در آنها گرالت قراردادی را قبول میکرد و ناگهان وارد داستانی عمیق و پیچیده میشد که زوایای تازهای از دنیای اطرافش را به او نشان میداد. زره نمادین، صدای داگ کاکلی، گردنبند مدرسهی جادوگری گرگ، و دو شمشیر نمادینش همگی برای گیمرها حس نوستالژیک خاصی ایجاد میکنند. با این حال، در طول تماشای اثر، ممکن است برخی از انیمیشنها در سکانسهای غیر اکشن کمی خشک و بیروح به نظر برسند، چیزی که بهجز در صحنههای مبارزه، کمی از پویایی اثر میکاهد.
با این حال، تعادلی نسبی میان سکانسهای اکشن و درام برقرار است. صحنههای مبارزه با خشونتی بیپرده به تصویر کشیده میشوند و لحظاتی را شاهدیم که افراد در میانهی نبرد تکهتکه میشوند—درست مانند سبک مبارزات بازیهای ویچر. از سوی دیگر، سکانسهای درام نیز رنگ و بویی از بازیها به همراه دارند؛ رابطهی دوستانهی گرالت و یاسکیر در این انیمیشن همان گرمای همیشگی را دارد، صحبتهای آنها دربارهی شعر، هنر و گذشتهشان حس آشنایی به طرفداران میدهد. برهنگیهای متعددی که در اثر دیده میشود نیز به همان سبک روایی دنیای ویچر وفادار مانده و شوخیهایی که در دیالوگها گنجانده شدهاند، یادآور لحن طنز خاص این فرنچایز هستند.

اگر به دنبال یک مرحلهی فرعی نسبتاً طولانی از دنیای ویچر هستید، انیمیشن The Witcher: Sirens of the Deep بهخوبی این تجربه را برای شما فراهم میآورد. داستان جذاب و درگیرکننده، همراه با مفاهیم عمیق و مهمی چون ذات بشر، سیاست، تجارت، عشق، انتقام و خاطرات، بهطور برجسته در سکانسها نمایش داده میشود. همچنین، شخصیتهای جدیدی وارد دنیای ویچر میشوند که ما را به گوشههای ناشناختهی این جهان میبرند و جنبههای جدیدی از زندگی و حرفهی هیولاکشی گرالت را آشکار میسازند.
با این حال، این انیمیشن بیعیب نیست و مشکلات فنی کوچکی همچون خشکی برخی انیمیشنها ممکن است در طول تماشا کمی اذیتکننده باشند.