خلاصه داستان: آقای اودایابانو، که زمانی مقام دیاسپی را بر عهده داشت، در یک برنامه تلویزیونی به مرور خاطرات حرفهای خود میپردازد. وی در این برنامه، جزئیات هیجانانگیز پروندهای به نام چپاناتوتا را که نقطهٔ عطفی در زندگی کاریاش بوده است، برای مخاطبان بازگو میکند.