
چند سال از موفقیت جهانی «انگل» (Parasite) گذشته؛ فیلمی که بونگ جونهو را به عنوان یکی از جریانسازترین فیلمسازان معاصر معرفی کرد. حالا او با «میکی ۱۷» به سینما بازگشته؛ فیلمی علمیتخیلی و آخرالزمانی که به سبک همیشگیاش، نگاهی تند و تلخ به مناسبات اجتماعی و سیاسی دارد.
در این فیلم، بونگ جونهو بار دیگر ژانرها را با هم ترکیب کرده: کمدی سیاه، درام، علمیتخیلی و آخرالزمانی، همه در کنار هم برای نمایش دنیایی سرد و بیرحم. داستان در مورد شخصیتی به نام «میکی» است که در یک پروژه فضایی غیرانسانی شرکت میکند؛ پروژهای که در آن بارها کشته شده و دوباره از نو ساخته میشود، بیهیچ اهمیتی از سوی دیگران.
دنیایی بیرحم و استعارهای از استعمار نوین
جهانی که فیلم ترسیم میکند، دیستوپیایی است که تحت فرمانروایی مارشالی زورگو اداره میشود. جیره غذایی اندک است، انسانها بیارزشاند، و همه باید در خدمت فرمانروای مستبد باشند. «میکی»، شخصیت اصلی فیلم، تبدیل به نمادی از بردگی مدرن میشود؛ کسی که حتی حق مردن هم ندارد.
ایدهی تکثیر بیپایان «میکیها» استعارهای از طبقهی فرودستی است که تنها برای تحقق خواستههای سرمایهداران زنده نگه داشته میشوند. این رویکرد بشدت یادآور فیلمهای قبلی بونگ جونهو نظیر «برفشکن» است. اما تفاوت بزرگ اینجاست: این بار، نسخهای دیگر از میکی به نام «میکی ۱۸» تصمیم میگیرد در برابر این نظام بایستد.
قهرمان علیه سیستم
در حالی که میکی ۱۷ منفعل و مطیع است، میکی ۱۸ سرکش، آگاه و شورشی است. او به همراه دوستش، برای ایجاد تغییر قدم برمیدارد و در برابر سیستم مستبد مارشال، دست به انقلاب میزند. این دوگانهی «برده سرسپرده» و «قهرمان انقلابی»، پیامی صریح دربارهی ضرورت مبارزه با سرکوب دارد.
استعمار، سرمایهداری و طنز تلخ
مارشال که با بازی جذاب مارک رافالو جان گرفته، استعارهای از چهرههای سرمایهدار مدرن مثل ایلان ماسک است؛ کسی که انسانها را به سفری بیبازگشت به سیارهای دور میبرد تا رؤیای استعمارش را تحقق ببخشد. طنز تلخ رفتارهای او، هرچند از زهر نقدها میکاهد، اما عمق انتقادات را افزایش میدهد.
ضعفهای فیلم
با اینکه فیلم از نظر بصری چشمنواز و از لحاظ مفهومی غنی است، اما در روایت و قصهپردازی گاهی از هم میپاشد. بونگ جونهو ایدههای فراوانی در فیلم جای داده: از استعمار و قهرمانگرایی گرفته تا مسائل محیطزیستی و نظام درمانی؛ اما به دلیل حجم زیاد این ایدهها، بسیاری از آنها پرداخت عمیقی ندارند. بهویژه در نیمهی دوم فیلم، روند درام انسجام خود را از دست میدهد.